سلام.مشکلات جوانان در
همسریابیو ازدواج من 25 سالمه. دانشجوی ارشد دانشگاه شهید بهشتی ام. با پدرم تنها زندگی میکنم. تنها یعنی به معنای کامل تنها. اما بی کسو کار نیستم. چون اولا پدر من شخصیت قوی ای داره و دوما خدا رو دارم. به نظر من یتیم ها از همه با کس و کارترن چون " خدا" رو بیشتر از بقیه حس میکنن... بگذریم.... من تا اواخر دوره لیسانس دختر محکمی بودم. حجابم بد نبود. موهام پوشیده بود اما چادری نبودم. شیطون بودم و از دیوار راست بالا میرفتم اما جلف نبودم و به هیچوجه با پسرا ارتباط برقرار نمیکردم. نسبت بهشون بی اعتماد بودم. اواخر دوره لیسانس افسردگیم شروع شد...حدود ترم هفت... گریه های مداوم... موهامو هفته ای یه بار شونه میکردم... اوضام خیلی بد بود بخصوص اینکه واسه ارشدم میخوندم... خلاء بزرگی توی زندگیم حس میکردم... تصمیم گرفتم به یه نفر شانس ورود به زندگیمو بدم....توی سه سال اخیر به چند نفر توی محیط دانشگاه و اجتماع اجازه صحبت دادم. سه تاشونو به پدرم معرفی کردم. مورد اول هنرمند و بیکار... مورد دوم مطلقه و باکار...مورد سوم پسر فوق العاده خوب و با تقوا.... برای هر سه مورد با یه مشکل مواجه شدم.... اونا بعد یه مدت عقب کشیدن... من خیلی احساسیم...خیلی محبت میکنم...خیلی توجه میکنم...هیچ پیامی رو بی جواب نمیزارم همیشه در دسترسم و هیچ وقت تشنه نمیزارم...:'-(...اگه اینا عیبه آره من همه این عیب ها رو دارم...در مورد شرایط ازدواج...من سالهاست روی پدرم کار میکنم که سخت نگیره...مثلا پدره اوایل میگفت دختر کمتر از چهارصد سکه نه من نظرشو به صد تغییر دادم... راستش من اصلن به مهریه معتقد نبودم اونو هدیه میدونستم...هدیه ای که طبق گفته پیامبر خانواده عروس پایین میگیرن و خانواده داماد بالا میبرن. یادت رفته خواهرم? رابطه خوبی باپدرش داره بخاطر همین رابطه خوب روش نمیشه به پدرش بگه که تو این همه مدت به صحبت تلفنی وحضوری هم کشیده شده.الان واقعا مستأصل شدم نمیدونم باید چیکارکنم و از شما براحل این مشکلم کمک میخوام.....باتشکرسایت های همسر یابی دائم و موقت صادر نکرده است و تبلیغات انجام شده به عنوان فعالیت با مجوز وزارت ورزش و جوانان دروغ است.تحکیم خانواده راه اندازی شده اند امروز به دلیل بی توجهی مسئولان به مراکزی برای دوست یابی و ازدواجهای ناپایدار تبدیل شدهاند. کی از این سایت ها که چند روزی است با تبلیغات وسیع به دنبال پیدا کردن جوانان و جذب آنها است در پست های الکترونیکی که به صورت وسیع ارسال می کند، مدعی است افرادی که ازدواج آگاهانه و پایدار را در ذهن دارند می توانند با عضویت در این سایت نیمه گمشده خود را پیدا کنند.این سایت که برای یافتن نیمه گمشده تعرفه هایی را در نظر گرفته است، فعالیت خود را به صورت گسترده در سطح کشور آغاز کرده است و به جوانان وعده می دهد که تمام اطلاعات همسر دلخواهشان را می توانند برای اولین بار در این سایت ببینند.نکته قابل توجه عدم مسئولیت پذیری سایت در خصوص اطلاعات ثبت شده افراد، فریب و سوء استفاده و دریافت وجه برای ایجاد کاربری و صحبت با همسر دلخواه است. البته افراد می توانند برای کسانی که عضو این سایت نیستند، پیامکی با سامانه
سایت همسریابیارسال کنند.دفتر برنامه ریزی ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان نیز در رابطه با فعالیت سایت های همسر گزینی می گوید: افرادی که می خواهند در این حوزه فعالیت کنند، ابتدا باید برای دریافت مجوز به دفاتر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره مراجعه کرده و پس از گرفتن مجوز از این سازمان به وزارت ورزش و جوانان مراجعه کنند. خواهرم دوری غربت تنهایی خوابگاه استقلال درس اینها مختص این دوره زمانی شماست که ان شاء الله داری در راه پیشرفتت قدم میگذاری عزیزدلم فرقی نداره پزشک باشی یا هر رشته خوابگاه که باشی و دور باشی و نتونی زود به زود سر بزنی ناخودآگاه روحیه ات رو کمتر میکنه اما بله قبول دارم که رشته شما بخاطر مشغله بیشتر امکان رفت وامد بسیار کمتره و اساتید اجازه نميدن اما چند کار انجام نده: آهنگ زیاد گوش نکن چون دامن میزنه حس تنهایی و اصلا خوب نیس، تنها نشین و فقط شده شنونده باشی سعی کن کنار بقیه باشی دوستان پرستار و...، به اینکه الان بقیه در حال خوشی هستن فکر نکن چه بسا همونها دوست دارند جای شما باشند، حواستو جمع کن این تنهایی ها باعث نشه خدایی نکرده ت همون ضرب المثل خودمون که میگه از هردست بدی از همون دستم پس می گیری شما اگه خودت باشخصیت باشی اینجوری برخورد نکنی طرز حرف زدنت و از همه مهم تر طرز فکرتو عوض کنی مطمئنا طرفتم خوب برخورد میکنهکدوم ادم عاقلی وقتی خوبی ببینه محبت ببینه بدی میکنهخدا بکارت رو برنمیگردونه اما یکی رو سر راهت قرار میده که نه تنها بپذیره تو قربانی شدی که حتی با تمام وجوش میشه حامیت..ملینا یه فریب خوردس من دخترم و میدونم احساس یه دختر اونو تا کجا میبره خدا نگذره از اون کسایی که نمیفهمن وقتی یه دختر تنشو در اختیترشون میذره یعنی تمام قد دوسشون داره بی وجدانمن به خونه دار بودن و ماشین دار بودن معتقد نبودم پدرم سر من خیلیییی کوتاه اومد....گفت بخاطر احساساتت سخت نمیگیرم... تنها چیزی که سخت گرفت کار بود و انصافا حق داشت.... مورد اول اهل کار نبود پدرش تا گفت حمایتت نمیکنم قاطی کرد و همه چیزو بهم زد البته بمن گفت تو منو تشنه نمیزاری( لبخند تلخ)بعد اون من حالم بدتر شد...با اینکه از حج برگشتم اما نمازو حجابمو رها کردم....مورد دوم کارش اوکی بود اما اونم تا دید من نظرم مثبته سرد شد و گفت ازدواج کشنده عشقه! مطلقه بود افسردیگیم داشت. خیای تلاش کردم کمکش کنم نشد، یعنی نخواست. مورد سوم بچه روستا بود از ارومیه. زندگیمو عوض کرد، منو به خدا نزدیک کرد. چادری شدم، به نمازمم برگشتم.حالم خوب شد. پدر مادرش اومدن خونمون.... و بعد رای شو زدن.... اومده بودن که همه چیزو بهم بزنن:'-(... از رفتارشون مشخص بود.... اما مورد سومم با اون همه شعارهایی که میداد با اون همه وعده وعید که من مردم باور کن برای رسیدن بهت همه کار میکنم تا پدرش گفت حمایتت نمیکنم بمن پشت کرد، تازه بهم گفت من قدر احساستو نمیدونم....:'-(... تا حالا هرچی دعای بد براش کردم خدا سرش آورده...روابط من هرکدوم دو تا حداکثر چهار ماه کشید...همشم برای ازدواج بود... ایراد من چیه? چرا توی ازدواجم گره افتاده? پدرم میگه تو مثل دختر دهاتیا دم به دم سر گو شی ای ! شان تحصیلاتتو حفظ نمیکنی! من خیلی شوق زندگی داشتم:'-(... منو راهنمایی کنید...شوقمو خاموش کردن....بعد منم گفتم اگه خواستگار داری به اونا فکر کن اون بهم میگفت من فقط تو رو میخوام.بخدا قسم تو دلم این بود که یموقع نتونم باهاش ازدواج کنم واسه همین میگفتم به خواستگارات فکر کن...اونم فکر میکرد من میخوام بپیچونمش..ولی ب بخداوندی خدا قسم میترسیدم الکی به دختر مردم قول بدم...حالا میگه اون موقع ها چقد اذیتم کردیِِ.میگم 2ساله همه چی عوض شده واقعا دارم برای رسیدن بهت تلاش میکنم...اما اون دیگه نخواست و گذشته رو بهونه این دعواها کردِِِ...به نظر شما دوباره باهاش حرف بزنم خوب میشه؟2ماه گذشته خیلی سخته خیلی چی خبر دارم شوهرم منظور بدی نداشته و الان داغونه و خودشو سرزنش میکنه که چرا یه لحظه بی اختیار دستتو گرفته و دلش پاکه و حالا که کار به اینجا رسیده و اینقد داغون شده من مخالفتی ندارم که با پیشنهاد ازدواج موقتش موافقت کنی تازه خوشحالم میشم دختری به خوبی و مهربونی تو توی شرکت هواشو داشته باشه مادر من شدیدا مخالفن قمشکل دیگه ای هم است اینکه یک مورد دیگر هم پیدا شده که دختر خوبی است ولی خب هم سن هستیم و به اندازه مورد اولی علاقه ندارم ولی خب با حیا و عفت است حالا موندم .چون اگر بدون جواب مورد اول سراغ مواردی دیگر بروم ممکن در آینده به مشکل برخورد کنم که چرا صبر نکردم.از طرف دیگر هم ممکن است یکسال دیگر نشود و حسرت این روز هارو بخورم و بگم کاش با همین مورد آشنا میشدمر شما قبل از ازدواج دوست دختر نداشتید و پاک موندید لیاقت شما و شان شما هست که با دختری ازدواج کنید که مثل خودتون پاک بوده نه کسی که چند تا یا یه دوست پسر داشته حالا بیاد با شما ازدواج کنه.مطمین باشید مورد های بهتر به پستتون میخورههشت سال تفاوت سنی داریم تحصیلات هر دوتامون کارشناسیه کار من تدریسه و ایشونم در رشته خودشون کار نمی کنندکار آزاد دارناما واسطه مون که بهشون اطمینان داریم میگن وضعیت مالی شون خوبه خب یکی از ملاک های من همین بود که همسر آینده ام حداقل خونه داشته باشن تحقیقم کردیم کسی بد نگفت از لحاظ فرهنگی سطح خانواده ما بالاتر از اوناس به طوری که میگفتن ایشون تنها فرد تحصیل کرده فامیلشوننوهضم ان موضوع برای من که در یک رشته هنری درس خوندم خیلی سخته با توجه به اینکه ایشون به واسطه کار و خانواده شون که بالاخره مدام با اونها لان دو تا راه دارین یا مستقیم زنگ بزنین بهش بگین من قصد ازدواج دارم یا اینکه همونطور که مشاور گفتن به یه واسطه زرنگ شماره این خانم رو بدین و اونوقت واسطه زنگ میزنه میگه من اشنای اقای فلانی هستم و میخوایم بیایم برای امر خیر و شما اجازه میدین بسته به سوالهای خانم واسطه باید اطلاعاتش کامل باشه بگه الان شرایط ایشون اینه و ... دوست من یه دفعه برای برادر شوهرش زنگ زد به یه خانومی خداییش برادر شوهرش خوب کسی رو تو فامیل انتخاب کرد برای واسطه گری من اونجا بودم کلی تجربه کسب کردم.
محترمانه اش اینه که واسطه زنگ بزنه و نظر خانوم رو بپرسه ولی اینکه میگین این خانم در جریان بودن و نظرشون مثبت بوده خوب خودتون هم میتونید زنگ بزنید. یا کاری برای خود دست و پا میکردید.آبا انتظار دارید که دختر همسایهتان با این شرایط شما که هیچ تلاش خاصی برای پیشرفت خود نکردهاید، کنار بیاید؟ گرچه ممکن است مدتی با تحریک احساسات و عواطف خود تحت تاثیر قرار بگیرد ولی در نهایت در کنار رخدادهایی که در رابطه خود با شما داشته است به این نتیجه میرسد که هردو برای
ازدواجمناسب هم نخواهید بود.جامعه ای نیست که زن بشینه خونه، ازخونه درنیاد تاباهیچ پسر ومردی برخورد نداشته باشهیه جوری از دانشگاه و محیط ش صحبت میکنید انگار بقیه نرفتن دانشگاه و نمیدونم چه خبرهباید بر روی درس و تحصیلتون بیشتر تمرکز کنید و در کنارش ورزش و سرگرمی های دیگه رو فراموش نکنیدسعی کنید در مواعد زودتر به خانواده سر بزنید یا شرایطی فراهم کنید که گاهگاهی خانواده به شما سر بزننداین حالت شما نوعی دلتنگی و دلزدگی از هنوز طلاق نگرفته و لازم بود شما به محض اینکه متوجه شدید که متاهل است، باید فورا باهاش قطع رابطه می کردید تا عامل محرک در طلاق گرفتن و از هم پاشیدن یک خانواده نباشید. نمیخوام بگم شما باعث و بانی این کار بودید. ولی قطعا بی تاثیر نبودید. و بهتره هر چه سریع تر باهاش قطع رابطه کنید چون شما باعث تقویت تصمیم ایشون برای طلاق خواهید بود اصلا شاید بعد از آشنایی با شما تصمیم به طلاق گرفته باشه.اما ما بر فرض اینکه ایشون طلاق گرفته سوال شما رو بررسی خواهیم کرد.سوال شما داری وجه های مختلفی از جمله ازدواج با مطلقه، ازدواج با اختلاف سنی زیاد، بچه دار بودن مرد مورد نظر، گرفت رضایت از خانواده خودتون برای این ازدواج و..است بنابراین تا حد امکان با در نظر گرفتن وجه های مختلف به سوالتون پاسخ میدم اما برای گرفتن پاسخ کامل و حل مشکل لازمه که بعد از بالا اومد سوالتون و بیایید و در قسمت نظرات با کاربرا و کارشناس بحث کنید تا به نتیجه برسید.رکز بر روی تحصیل ، بسیار روشن خواهد بود ان شااللهالبته من در حدی نیستم که بخوام این حرفها رو به یه دختر خانمی بزنم که در واقع با قبول شدن در رشته پزشکی ، خودش رو یک انسان پرتلاش ، صبور و هدفمند ثابت کرده! دانشگاها هم هست و مطمئن باشید دوطرف ازاین حرفها هیچ منظور خاصی ندارن، مخصوصا یه خانم شوهردار همیشه ارتباطش رو با آقایون درحد ضرورت حفظ میکنه، شماهم نباید زیادی سخت بگیرید، اگه این افکار هیچ رقمه از ذهنتون بیرون نمیره و واقعا اذییتون میکنه، حتما به یه مشاور یا روانپزشک مراجعه کنید چون بیش از حدش اصلا طبیعی نیست موفق باشید کنید و هنوز وضعیت زندگی آقا پسر مشخص نیست و همچنین حاضر نیست با خانواده خود در میان بگذارد و برای خواستگاری اقدام کند. پس شما باید به آقا پسر بگویید که تکلیفش را مشخص کند اگر قصد ازدواج دارد هرچه زودتر اقدام کند و شما رابطه را قطع کنید و تا اقدامی نکرده دیگر به او جواب ندهید اگر شما را برای ازدواج بخواهد حتما اقدام می کند و اگر غیر از این باشد شما ضرر نمی کنید و متوجه می شوید که قصد فریب شما را داشته است. همانند ما در مزارع و گندم زار ها قدم میزنید ، حس اینکه شما هم در پاره ای از مسائل مانند بنده فکر میکنید به من دست داد که اگر من به اون دست نداده بودم الان نه من اینجا بودم نه این نوشته بنده به شما عرض میکنم و شما هم این پیام مرا به گوش هم صنفی های خود برسانید که ای خانمها بس است دیگر دست از این لج بازی ها و پیش شوهرش چندین دعا و سه نوع مهره پیداکرده یه چندجا نشون که دادن گفتنش این جادوایه که تورو پیش شوهرت نگهداره , چشم خانوادت بسته بشه و آسایش از خانوادت گرفته بشه. شوهرش معتاده چندبارهم کمپ ترک اعتیاد رفته تا به دختره قول بده ترک میکنم اما فرداش همون آش و همون کاسه. باز شوهرش مشکل ناباروری داره و بچه دار نمیشه.متوجه شدم به اندازه من اون هم به من علاقه داره از طرفی باشوهرش نمیتونه زندگی کنه و زمین تا آسمون باهموه آنچه که در حال حاضر برای شما مهم است، این است که فعلا مقدمات و زمینههای ازدواج را برای خود مهیا کنید؛ ازجمله رفتن به سربازی و یا تکمیل درس و بعد پیدا کردن یک کاربه جای اینکه به این فکر کنید که چگونه دل دختر مورد نظر را بدست آورید، به این فکر کنید که چگونه خود دختر را بدست آورید؟ منظور این است که هردختری زمانی از طرف مقابل مطمئن خواهد شد که ببیند که طرف مقابلش برای بدست آوردنش تلاش میکند. بدست آوردن دختر هم این است که بدنبال فراهم کردن مقدمات و شرایط ازدواج باشید.بنابراین زمانی سمت دخترخانم بروید که شرایط ازدواج را دارید وگرنه نه این دخترخانم بلکه بسیاری از دخترخانمهای دیگر نیز حاضر نخواهند بود بدون فراهم شدن شرایط و مقدمات، با شما ازدواج کنند.این سن چرا رفتید طرفه اینجور آشناییه پر خطری رفعه تنهایی به چه قیمت کامل کنار بکشید از این رابطه الان شما اوله دردسراتونه اگر صبر کنی کلا فراینده طلاق خیلی طولانیو وقت گیر و اعصاب خورد کنه این وسط شما ضرر میکنی مطمئن باش چون اون تو شرایطه بدیه احتمالا اگر راست گفته باشه و واقعا مشکل داشته باشن و ایشون بچه هم داره شما هم که احساساتی هستید الان میخواید مثلا از این آقا حمایت کنید بدتر هم آبرو خودتون به خطر میوفته هم ذهنو زندگیتون نابود میشه بشینید درست فکر کنید واقعیتارو کناره هم بذاریدو آیندتونو با وجوده این آقا ترسیم کنید مطمئنا آینده ایده آل و جالبی نیست در ضمن اینو فراموش نکنید یه مرد سالم و اهله زندگی با داشتنه زن و بچه و مشکلاته زندگی دنباله پیدا کردنه یه زنه دیگه نیست یه مرد واقعی مشکلشو حل میکنه از خونواده و شرفش حفاظت میکنه سعی میکنه مشکلاتشو مدیریت کنه احساسه مسئولیتش اجازه نمیده یه نفره دیگه مخصوصا یه دخترو اسیره مشکلاتش کنسن داره و بدون پشتوانه..لی در بیشتر موارد فکر میکنم حفظ گردن یکسری حریمها باعث میشه علاقه طرفین از بین نره وقتی طرف با یکی دوسته و رابطه جنسی برقرار میکنه احتمالش خیلیه که باهم ازدواج نکنن چون جذابیتی دیگه ندارن البته سه سال به نظرم زیاد باشه معمولا رابطه دختر و پسر اگه همه چی خوب پیش بره و کات نشه فقط سلام اینکه شمن در ظاهر به طور فجیح نباشند .خود من به شخصه دوستایی دارم که ترمای آخر حتی رفتار و حجااقعا غربت ودوری ازخانواده برای هرکسی سخت هست وبرای دختر خانم ها سخت تر چون جامعه ما دختر خانم ها رو ازیکسری جهات محدودکردهاما به یاد داشته باش بعد از هرسختی آسانی هم هست ودر ضمن یک انسان میتونه درکنار درس ودوری ازخانواده هم از زندگی لذت ببره فقط باید بلد باشی ومثبت فکر کنیدوستان خوبی رو برای خودت انتخاب کن که دارای این ویژگی ها باشند:با ایمان ،اخلاق خوب،درس خوب،مثبت نگر ،وشادبا داشتن همچین دوستانی میشه از زندگی لذت بردی هستن که حاضرن باشما ازدواج کنن، فقط شما باید بادید باز به دنبال فرد مناسبتون بگردین و به نظرمن بهتره اول یه کم به خودتون زمان بدید تا نگین و خاطره هاش کاملا از ذهنتون پاک بشه و بعد باخیال راحت و به دور احساسات منفی، دنبال همسرمناسب بگردیدمن مطمئن هستم شما باهردختری که ازدواج کنید، اون رو عاشقانه دوست خواهید داشت وخب عشق بعداز ازدواج، کاملا دوطرفه ست و قطعا بازتاب عشق ومحبتی رو که نثار همسرتون میکنید، از اون دریافت خواهید کرد، پس نگران نباشید، شما حتما به زندگی زیبایی که مدنظرتون هست، میرسید، فقط باید کمی به خودتون زمان بدید تافکر وروح تون آرامش بگیره و این افکار منفی ازذهنتون بیرون برهبازم براتون آرزوی موفقیت وخوشبختی میکنمنفر بودن نه یه لشگر باند بهر حال من دیگه نمیرم سرکار ...پس زن و شوهر جز مورد آخر،بقیه موارد فکر نکنم زیاد مهم بوده باشند هر چند مورد آخر به بقیه ربط داره.خلاصه مخالفتکی از دوستام شرایط شما رو داشتن و الان هم خداروشکر عقد کردن . دوستم و همسرشون همکلاسی بودن و دو سال با هم دوست بودن خانواده ی پسر نمیدونستن و بهشون گفته بود یکی از همکلاسی هام رو در نظر گرفتم مادرو خواهر اقا پسر میرن دم در دانشگاه دختر خانم رو میبینن و ایشون هم هیچی از ماجرا نمیگه بقیهخواهش میکنم یادتون باشه افتون اینجوری از اب دراومد همه چی برمیگرده به رفتار و طرز برخورد شما یک موردی ک فراموش کردم بهت توصیه کنم رعایت حجاب بود زیرا آقایون هنگام ازدواج همینطوری یهویی چشم برزخی پیدا می کنن و به یکباره اهل طاعات و عبادات می شوند توبه و گذشته شونو فراموش می کنن از اینرو دنبال دخترهای محجبه و باایمان می گردند . والا من خودم چون به پستم دختر محجبه های باطن خراب افتاده زیاد دلخوشی به محجبه ها ندارم و وقتی می بینمشون حالم بد میشه به خدا.ی هم که بحثش جداس ولی اونم باید نظر زن اول رو بدونی شاید اون راضی به این کار نباشه. یه چیز رو هم در نظر بگیر همه زندگی هایی که با تنفر به طلاق کشیده شده روزی با عشق شرو شده بودن. پس اینقد حس دلتنگی و دوس داشتن به یک نفر پیدا نکن. لذت میبرم دو نفر رو میبینم که منطقی بدون رابطه عاطفی خواسته هاشون رو مطرح میکنن و طی زندگی اون عشق واقعی رو تجربه میکنن نه مثل زندگی خود این اقا که عاشق زنش بوده حالا برای فرار از اون سمت شما اومده. الانم تصمیم گرفتم حالا حالاها نرم خونشون تا خودش زنگ بزنهو. این الان اولین بار نیستو سه چهار باره ازین موضوعات داریم که من به کل بهم میریزم. به شوهرم قبلنا میگفتم اونم میرفت داد و بیداد میکرد دعواشون میشد وحشتنناک. الان از دیروز تا به حال بهش چیزی چه کنم من آخه با داستان.میخوام خونه خودمون رفتم بهشون رو ندم! چه اکشور دیگه م هستن که دیگه چیخوی ازدواج با طخانواده ش تاحدودی حق دارن چون دخترها عواطف واحساساتشون خیلی سریع درگیرمیشه نگرانند ذهنش درگیربشه نتونه خوب درس بخونه وکنکور بده، یه مورمطلبی که بیست سال برای همسر شما از طریق جامعه القا شده ، شما نمی تونید یک شبه برطرف کنید......پس از همین الان یک کاغذ و خودکار بردارید یک برنامه چند ماهه بچینید ، خیلی باید دقیق باشه ، حواستون باشه خیلی سریع سراغ اصل مطلب نرید ، باید کم کم چی بیشتر ازتنهایی تو تاریکی شب زیر نور ملایم با یه اهنگ گوشنواز و یه فنجون چای میتونه حال ادمو خوب دقیقا خرداد سال قبل بود فک کنم اواخرشبنده چون خانواده مذهبی دارم و هستیم با توجه به عقایدم و بیشتر اینکه شوهردار است رابطه ام را برای رضای خدا با او قطع کردم اما دورا دور پیگیر جریان زندگی اش هستم. درآخر چشم به امید دارم بتونم باهاش ازدواج کنم... اما من هم مشکلی دارم خانواده من به شدددت مخالف با ازدواجم با یک دختر مطلقه هستن اما مگر کسی که طلاق گرفته آدم نیست؟ حق زندگی نداره؟خواهشمندم کمک کنید چکار باید کرد؟بود که به قدرت موسیقی پی بردم و تا الان بی کلام دارم که هرکدومش یه جایی حالمو خوب میکنه. بهت پیشنهاد میکنم حتما تنهاییت رو با موسیقی پر کنی. یه نور ملایم و یه موسیقی بی کلام ادمو تا اخر تخیل میبره واسه بقیه تنهاییت هم با یه ا عزیز دل برادر ، چه لزومی داره که ایشون بخواد فعلا قضیه رو به خونوادش بگه البته اگه واقعا قصدتون ازدواج هست)کاملا هم طبیعی هست که همچین دختری روش نشه همچین موضوعی رو به خونوادش بگهشما بابد هر چه زودتر از طریق خونواده خودتون اقدام به خواستگاری بکنید تا به عنوان خواستگار شناخته بشوید بدون اینکه کسی بفهمه که شما دو نفر قبلا همدیگه رو میشناختید!تا بعدش دیگه مریم خانم ، خود داند و خونوادش!ضمنا اگر هم کسی باید فعلا این موضوع رو با خونوادش درمیون بگذاره ، شما هستید نه اون دختر خضمن توضیح اینکه خیلی از واژه ها و ترکیب ها که استفاده میشه از معنای عام اون فاصله زیادی داره، من امن هیچ وقت عادت ندارم با این چیزهای سطحی که شما در مزیت تهرانی بودن گفتین ارزش انسانها رو تعیین کنم...اون دا سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.اینکه شما نسبت به دختر همسایهتون علاقه مند شدید، درست ولی بنابه توضیحات خودتان، با او سه سال رابطه داشتهاید، آیا در این مدت نمیتوانستید به صورت رسمی برای ازدواج با او اقدام کنید؟نکتهمنم با رسمی اقدام کردنماحداقل من یکی اینجوری نیستم که موقع ازدواج به فرمایش شما چشم برزخی پیدا کنم!
من موقعی که یه دختر چادری تو خیابون میبینم احساس آرامش بهم دست میده( این تیپی رو خیلی دوست دارم )
اما این دلیلی برای تایید همه چادری ها و یا رد دخترای بدون چادر نمیشهحجاب همیشه یه کلمه دیگه به دنبال خودش یدک میکشه به اسم " عفاف " که اگه نباشه حجاب چیزی جز نقاب نیست!خیلی از دخترا هستن که چادر نمیپوشن ولی عفیف و نجیب هستنولی خب حجاب چادری دیگه کاملترین هست که چشم هر هرزه ای رو کور میکنهاحساساتی هستم دوست دارم طرفم اینجوری باهام حرف بزنه و احساسش رو بگه، باز خودتون بهتر میشناسینش، فقط خودتون باشید وحرفا و رفتار دیکته شده نداشته باشین!ایشالا همونجوری که میخواین پیش میره. راضی نیست و علتش چیست، بازهم نمیدانیم.امّا باید توجه داشت که برای انتخاب یک نفر جهت
ازدواج، طرفین میبایست از جهت اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، فرهنگی، فکری و خانوادگی از تناسب لازمه برخوردار باشند در غیر اینصورت انتخاب نادرستی خواهند کرد و سرانجام آن طلاق و جدایی خواهد بود.امّا در مورد موضوع شما، به نظر میآید باید قید این دخترخانم را زد؛ زیرا از یک طرف تحقیر در برابر خواهرتان، از طرفی پیش آمدهای گذشته و اینکه از طرف خانوادهاش هم پیغامهای فرستاده میشد مبنی بر قطع ارتباط شما با دخترخانم. لذا به نظر میآید باید به فکر مورد دیگری برای ازدواج باشید ولی باید دقت داشت که نباید از این طریق اقدام کنید بلکه از طرق رایج در انتخاب همسر اقدام کنید. مثلا بدین صورت که دختر و پسر تحت نظر دو خانواده باهم در ارتباط باشند.اید نکاتی که من اشاره می کنم بسیار به نظر خواستگار شما نزدیک باشد که موقعیت مشابه با ایشان را دارم. نکته اول: من به شخصه انتظار ندارم بعد از یک جلسه خواستگاری هیچ گونه تصمیم گیری و جوابی از طرف مقابل بشنوم. این تصمیم گیری سریع تنها در صورتی موجه است که فرد ایراد بزرگی داشته باشد. من به شخصه پس از شنیدن جواب منفی، ساعت ها و روزها به این فکر می کردم که چرا باید از آن دخترخانوم پس از یک جلسه جواب منفی بشنوم در صورتی که وقتی خودم را جای ایشان قرار میدهم دلیل بزرگی نمی یابم. اطرافیان کارکشته تر از من هم من هم از جواب منفی شنیدن پس از یک جلسه متعجب شدند و شناخت و همچنین تصمیم گیری بر اساس یک جلسه غیرممکن می دانستند. بدین طریق با اینکه پرستاران مایه آرامش بیماران هستند، خودشان از آرامشی که خداوند در ازدواج و زندگی با همسر قرار داده است بیبهره میشوند. که این امر توجه ویژه مسئولین امر ره بتونید حضوری ببینیدش خیلی جواب بهتری میگیرید. سعی کنید خجالتی نباشید و خیلی قوی حرفاتونو بگید اکثر خانوما از پسرهایی که موقع حرف زدن دستپاچه میشن خوششون نمیاد . در ضمن حتما رسمی برخورد کنید . در خلال صحبتهاتون آروم باشید و سعی نکنید حرفتون با تحکم باشه اینطوری ناخداگاه دختر خانوم هم با آرامش به حرفاتون گوش میده و جواب بهتری میگیرید( معمولا آقایون دستپاچه میشن میخوان اضطرابشونو پنهان کنن مجبور میشن صداشونو ببرن بالا که خیلی حس بدی به خانوم دست میده ). وقتی یه خورده مقدمه چینی کردین از اوضاع و احوال دختر خانومم بپرسید که این مدت چه پیشرفتی داشتن وقتی تقریبا احساس مشترک تو حرفاتون پیدا شد حرف اصلیتونو بهشون بگیدحتما قبلا حرفاتونو رو کاغذ بنویسید چند بار بخونید خیلی بهتون کمک میکنهانشاء الله خوشبخت بشیدسی دیگه باهاش حرف بزنه مثل خواهرم...واقعا دوسش دارم.نمیتونم کسی که سه سال عمرمو پاش گذاشتمووو انقد دوسش داشتم و مثل ناموس خودم مواظبش بودم اینجوری بیخیال شم..حالا چند تا نصیحت خواهرانه به شما بکنم این ترفندهارو دیگه ما تو کتاب ها روزنامه و جاهای دیگه کهنه کردیم دختر خوب الان فکر نکن این اقا یه هفته ای عاشق شما شده و میاد زنش رو طلاق میده و تمام این شرکت و دم و دستگاه میشه برای تو امثال شیلی سختش کردید منم شرایطم همینجوره ولی دیگه اینجوریام نیس رفتی خواستگاری بقیه از اون ناامید بشن مریم مقدس که نیس شما برو خواستگاری چه کاریه که بگید دوست بودید بگو یه نفر معرفی کرده چه فرقی داره چجوری آشنا شدید چرا انقد برا خودتون فیلم هندیش میکنید یه واسطه رو بفرس معرفیتون کنه به خونوادش یا به مادرت بگو تماس بگیره بگه یه نفر معرفی کرده میخواید بیاید برا آشنایی لزومی نداره خونواده مریم بدونن شما رابطه داشتید که بخواد اینهمه مشکل براشون پیش بیاد از یه پسر تو سنه شما بعیده شما خودتم خیلی بی تجربه ای این دختره مورده علاقه شما خیلی خوبیا داره ولی خیلی حساسه داره قضیه رو بزرگش میکنه داره تراژدیش میکنه شما نذار یکم راحتتر برخورد کن نمیخوای با خواستگاری دختره شاه بری که انقد میترسی دو حالت داره این رفتار یا این مریم خانوم خیلی دختره ساده ایه و مدیریت و سیاست نداره هنوز اصلا نمیدونه باید چکار کنه نشسته بقیه تصمیم بگیرن یا ببینه چی پیش میاد یا حالته دوم خیلی زرنگه نمیخواد ازدواج کنه داره وقت کشی میکنه اقا اعتماد کنید ؟ چه تضمینی وجود داره که بعد چند سال با یکی دیگه اشنا نشن و شما رو طلاق ندن؟ ابجی خوبم دست بالا دست زیاده خوشگلتر از شما و جوونتر از شما هم زیاده فردا روز که خواست طلاقتون بده دیگه نمیتونید اعتراض کنید چون شما بهمین شیوه سر از زندگیشون در ه سمت خدا برگرد عزیزم در توبه همیشه بازه..خدا سبب سازه امیدت فقط به خودش باشه و از این مرد دوری کن شما زندگیتو میکنی اونم زندگیشو حالا گیرم هفته ای یه بار بخوای برید بهشون سر بزنید یا ایشون بیان به شما سر بزنن که اونم تحمل کردنش بنظرم چندان سخت نیست چون همه میدونن ایشون این اخلاق رو داره و کاریشم نمیشه کرد...نظر من اینه شما دنبال این نباش که
سایت همسریابیراهش ندی یا مقابله باهاش
سایت همسریابیبکنی شما ایشون رو همینطوری بپذیر هر آدمی
سایت همسریابیعیبی داره عزیزم این بنده خدا
سایت همسریابیهم این مدلی اند باز خدا رو شکر همسرتون
سایت همسریابیدرکتون میکنن و از این سایت
همسریابیبابت مشکلی نداری حرمت مادر شوهرت رو حفظ کن اگر میبینی با دیدن رفتاراشون عذاب میکشی کمتر برو ولی اینکه راهش ندی خونتون بعد
ازدواجیا محلش ندی نه عزیزم صحیح نیست چون فردا روز بچه هات رفتار شما رو الگو قرار میدن آبجیم شما احترامشونو حفظ کن یه جورایی خودتم صبور میشی و سعی کن به این گیر دادناشون بها ندی و پیش خودت بگی ایشونوو که همه میشناسن و ازش مینالن دیگه چرا من خودمو اذیت کنم ایشون تغییر بکن نیستن و این مدلی ان هر آدمی یه عیبی داره مهم همسرمه که خداروشکر خوبه و راضی ام ازش برا خودت دغدغه الکی درست نکن خانمم موفق باشی وان از شما استفاده ابزاری کنن اونوقت هیچ وقت تو اون شرکت ابرو ندارین چون گاهی ابدارچی هم فکر میکنه یه سهمی داره از این خانم ها.به هر حال من فکر میکنم شما بسیار دختر خامی هستین و برای اینطور جاها ساخته نشدین خیلی دخترهای بی کس و کار هستن که از خداشونه که اینجاها کار کنن امیدوارم خیلی زود به خودتون بیاین و گوشیتون رو خاموش کنین واگه لازم شد موضوع رو به پلیس خبر بدین.به نظر من علت صدا زدن اسم کوچک کارمندای شرکت هم به این خاطر بوده که با همه روابط عاطفی برقرار کرده . بقیه هم زخم خورده بودن نخواستن چیزی بهتون بگن که شما هم به زودی به جمعشون بپیوندین. سیمکارتتونو که عوض کردین دوباره با بچه های شرکت هم به هیچوجه ارتباط برقرار نکنین.خیلی مواظبه آبروت باش شاید الان به نظرت عادی بیاد یا به نظرت یه مزاحمت برسه ولی وقتی با همسره آیندت آشنا شدی وقتی برا تحقیق خواستن برن همه جا یا وقتی که سوال پیچت کرد درباره گذشتت میفهمی با همه احتیاطی که به نظره خودت داشتی چقد بی احتیاط عمل کردی بعده که دلت میخواد سره همه آدمایی که بهت بی حرمتی کردن داد بزنی خیلی مواظب باش آبروی یه دختر گرانبها ترین چیزیه که داره و هیچوقت هیچیه هیچی جاشو نمیگیره نه زیبایی نه پول نه مدرک جای آبرو و وجه یه دخترو نمیگیره هر چند که خودت واقعا پاک باشی اینو یادت باشه برا همسره آیندت مهمه پشته سرت حرفی نباشه اصلا انقد سرسری به این قضایا نگاه نکن شایدکه ایشون از نظر مهارت ها که بماند از نظر ادب هم اونجور که من میخوام نیستن چهره شونم که میگم مامانم دلمو سرد کردن و احساساس میکنم به دلم نمیشینه از طرفی از آبروی خودم وخانواده ام می ترسم برای به هم زدن این ماجرا حالا که همه اقوام فهمیدن و اینکه خب عذاب وجدان میگیرم وقتی میبینم واسطه مون معتمد محل انداینقدر دارن تلاش میکنند اصلن تعریف های ایشون بود که پدر و مادرم راضی ش به یاد داشته باشید در هیچ مسئله ای نا امیدی خوب نیست ، به عنوان یک برادر دل سوز خدمت شما می گم که از امام زمان زیاد کمک بگیرید ، چون حل اینگونه مسائل اینقدر مشکله که بدون عنایت ایشون.....خوب توصیه حقیر به شما اینه که بیشتر با همسرتون صحبت کنید و سعی کنید رابطون رو با ایشون دیگه نسبت به شهرش اونم سر یه چیز به این روشنی. این موضوع رو باید پذیرفت دیگه همونطور که باید پذیرفت که ایرانی ها نسبت به اروپایی ها تفکرشون پایینتره یا ایرانیها رو نسبت به کشورهای همسایمون نگاه کنید میبینید منطقی تر و بهتر هستن. اصالت انسان هارو در شرایط بحران باید سنجید تمدن را در شرایط عادی نمیشه بهش پی برد . تمدن مارو زمانی میشه بهش پی برد که به زلزله بم نگاه کنیم اونجایی که یه زن زیر آوار جون میده اونوقت یه نفر میاد دستشو قطع میکنه تا جواهراتشو بدزده تمدن ما اینجوریه زمانیکه یه جا یه محصول کم میشه همه میریم میخریم ذخیره میکنیم تا برای روز مبادا نگهش داریم . وقتی شما میبینی تو ژاپن زلزله میاد و کلی خسارت میزنه و قحطی میشه ولی ملت تو صف کاملا منظم که از صفوف غیر اورژانسی ما منظم تره هرکدوم به میزان نیاز همون روزش غذا برمیداره تا به بقیه هم برسه چطور میتونی ادعا کنی تمدنت از اونا بهتره؟ باید پذیرفت ما کمتریم از اونا این دیگه دعوا نداره. فکرشو بکن یه اروپایی بیاد برتری خودش رو تعداد کلیساهای شهرش بدونه.ما از طریق جامعه القا شده ، شما نمی تونید یک شبه برطرف کنید . اگر در صحبت هام دقت کرده باشید از واژه ی «کم کم» استفاده کردم می دونید چرا چون ممکنه شما برای اینکار نیاز داشته باشید یک برنامه چندین ماهه برای همسرتون تنطیم کنید شایدم چند بدونه ولی اگر میدونید حسابی سرگرمه درسشه مشکلی پیش نمیاد تا یه سال دیگه چون کنکور خیلی وقت گیره مطمئن باش وقت نمیکنه به چیزه دیگه ای فک کنه که میترسی از دستت بره میتونی تو این یه سال مواظبش باشی و هواشو داشته باشی اگر مامان باباش راضی هستن احتمالش زیاده خودشم راضی بشه به شرطی که خیلی دختره بلند پروازی نباشه بهتره یه سوال بپرسی که خودش چه رشته ای دوس داره یا برنامه ش چیه از خونوادشم میشه پرسید اینان اگه با همون خواستگارهایی که شرایطشون مناسب نبود ازدواج می کردید بهتر از این بود که به پای این آدم بمونی لاقل اگه خدای نکرده مشکلی پیش میومد میدونستی همشهریه و دستت به یه جا بنده نه اینی که کیلومترها باهات فاصله دارهممنون از نظرات دوستان قابل احترام هستند اما با بعضی از نظرات مخالفممن کل ماجرا رو یکجا تعریف کردم مساله اصلی مشکلتازه اینجا فقط چند مخاطب نظر دادن اگه تو اجتماع این حرفو بلند بگید رفتارا بدتر هم میشه .مطمئنن شما منظور بدی نداشتید اینو میگم چون نمونه های شما رو زیاد دیدم واغلب پسران بسیار جوان هستن یعنی زیر سال. نمونش آقای علیخانی! یادمه اون اویل کارش خیلی جملات زشتی برای خانوم ها استفاده می کرد ولی الان اینطوری نیست حالا تصور کنید نااگاهنه این جملات رو در حضور همسرتون هم بگید یا حرکاتی نشون بدید که همچین برداشتی از شما داشته باشه اون وقت میشید مصداق آش نخورده و دهن سوخته! تمام فیلم راز و مسئله قانون جذب هم به همین موضوع اشاره داره! یعنی همون بلایی سرتون میاد که دارین ازش فرار میکنید و زنتون به خاطر اینکه یه ادم متحجر و زورگو سرش کلاه نذاره با شما مغابله میکنه و مثلا در مقابلا این اوصاف اگر مورد مناسبی پیدا کردی که یکی از این موارد را نداشت مثلا همسن بود یا وضع مالی بهتری داشت ی بستگی به روحیه دونفرتون داره با شناختی که ازش دارید خودتون بهتر میتونید تصمیم بگیرید که به چه شکل عمل کنیداگر می دونید بهش زنگ بزنید و قرار بذارین برای حرف زدن مشکلی نداره، خوب این کار رو انجام بدیناگر میدونید سخته براتتون رو در رو باهاش حرف بزنین به مادرتون بگین بهش زنگ بزنه بگه دخترم اگه اشکال نداره شماره منزلتون رو بدین برای یه امر خیر می خواهیم بیاییم حالا اگه جوابش هم منفی باشه مادرش بهتون میگه که من فکر می کنم این کار هم ریسکش کمتره هم بهترهاگه هم می بینید قبل از این که توی خونواده ها مطرح بشه بهتره از یه سری مطالب مطمین بشین یه یه واسط دیگه ای که بهش اعتماد کامل دارین بگین باهاش حرف بزنه داره نابووود میشه از خودتون دور كنيداين نت لعنتي هم چند روزه قاطيه!خوشبخت باشينه تمام علائمی که از خودش بروز میده توی اینترنت نوشته همه جنبه شروع علاقه مندی داره و از لحاظ روانشناسی اثبات شده. خواهش میکنم منو راهنمایی کنید.ممنون.و به نظر من ایشون باید خودش به سمت شما بیاد مثل قبل نه طور دیگه ای.خواهر من براتون ناراحت شدم ولی به این روند ادامه ندید و اجازه بدیدخواستگارای دیگه تون فرصت و اجازه معرفی کردن و مشغول کردن فکر شمارو به خودشون داشته باشن.شاید اصلا این آقا قسمت شما نیست و قراره که بهتر از ایشون که بیشتر باشما هم کفو باشه به خواستگاریتون بیاد و در نهایت چون فامیل هم هستید به هیچ عنوان ٬ خواهرانه بهتون میگم خودتون رو کوچیک و بی ارزخیلی محترمانه باهاش برخورد کن اگر میخوای یه دفعه دیگه باهاش قرار بذاری خیلی زیاد اشتباهاتو کامل گردن بگیر حتی اگر میدونی اون مقصره تو بگو بی تجربه بودی از علاقه زیاد اینکارو کردی وگرنه برا هیچ دختری اینجوری نیستی که...اعتماد فقط از این لحاظ نیست که به پاکیه هم شک نداشته باشید اعتماد برا دختر اینم هست که بدونه طرفش احساساشو میفهمه بهش احترام میذاره به دردو دلاش گوش میده و براش سنگ صبوره میتونه باهاش راحت باشه اگر باهاش قرار گذاشتی اصلا ازش گلایه نکن به خاطره اشتباهاش یه شبه خیلی خوبو براش بساز بعد یه روزه دیگه گلایه هاتو بگو یه مدتم بهش وقت بده بعد از قرارتون کنین؟اگه ینفر به شما وفادار نباشه نیاز به دانشگاه نداره تا اینو ثابت کنه....متوجهین که؟ساله، برنامه نویس صفحات وب. کاردانی نرم افزار کامپیوتر ترم آخر، کارم هم همینه اما نه رسمی به گفته ی دیگران پسر مذهبی هستم. و به گفته ی خودم اگه مادرم اجازه بده و لیاقت داشته باشم نوکر امام حسین.من تقریبا یک سال پیش، عضو نرم افزار های اجتماعی شده بودم، بعد از مدتی یه خانمی به من پیام داد که عاشقم و دوسم داره و ... از این جور حرف ها، من نمیدونم از روی دل رحمی بود یا به خاطر خدا که یه موقع ناراحت نشه و شکست عشقی و از این چور حرفامن با این خانوم هر جوری بود رانابراین برای اینکه شما با چنین مشکلی روبرو نشوی باید به این موارد توجه داشته باشی یعنی اولا تا حد امکان از مواردی که احیانا به این تفکر منجر میشود خودداری کنید مثلا خانواده طرف را مورد بررسی قرار دهید و سبک زندگی انها را جویا شوید؛ تا حد امکان سعی کنید با فردی ازدواج کنید که از شما کوچیکتر باشد و وضعیت مالی و شغلی آنها یا در حد شما بوده و یا اینکه پایین تر باشد؛ در جلسات خواستگاری از ایشان سوال کنید نظر شما در مورد آنچه اسلام در مورد حدود و اختیارات زن و شوهر نسبت به هم گفته چیست؟ پاسخ به این سوال تا حدودی عقیده ایشان را برای شما روشن میکند. ثانیا بعد از ازدواج حتما به آنچه که معتقدید به طور ثابت عمل کنید و رفتار متغیر یا حتی متناقض نداشته باشید تا همسر شما بتواند شما را بشناسد و خودش را با رفتار شما وفق دهد چنانچه همسر شما هم باید چنین برخوردی را نسبت به شما داشته باشد.؟ منم نگفتم دائما کارش این باشه زمانهایی که حالش گرفتست و امکان بیرون رفتن هم نداره میتونه اینکارو انجام بده تاثیرش رو دیدم که میگم. موسیقی خیلی ارومم میکنه پس منطقیه به بقیه هم توصیه کنم.ا علاقمند شده چون شاید هوسی بیش نبوده باشه که اونم با جرقه از طرف خودتون شکل گرفته..مهم نیست که شما سعی کردید ایشون متوجه علاقه شما نشه.مهم اینه که آقایون در اینجور موارد زرنگ هستن و زود متوجه میشن.خواهر من خیلیا ازاین راهی که شما واردش شدید صدمه دیدن چون تهش هیچی نبودهاون چیزی که لیاقت و ارزش داره شما و سلامتی شماست برای هر کسی و هر چیزی به خطر نندازیدش.و ضمنا از خدا و ائمه بخواهید که همسر خوب و مومن نصیبتون کنه نه الزاما ایشون.یه نفر دور هستید هورمن عشق بیشتر ترشح میشه نسبت به زمانی که پیشت هست بنابراین دلیل اینکه عاشقشی همینه که دوری ازش اگه پیشت بود شاید بیشتر اخلاقش رو مد نظر قرار میدادی تا الان داماد باشه میشه با وساطتت بزرگترهایی که حرفشون برای مادرتون قابل قبول هستش حلش کرد. اما نکته مهم درباره معیارهایی است که خود شما دارید و در واقع با ضمیمه کردن آن معیارها با نظر مادرتون به تردید افتادید. درباره معیارهای شما باید بگویم که عمده مسائلی که شما بر روی آن دست گذاشته اید مثل تحصیلات و به روز بودن و توانایی استفاده از ارتباطات نوین چیزهایی نیستند که به عنوان معیارهای اصلی در ازدواج مطرح باشند و انسان میتونه در صورت وجود معیارهای اصلی همانند تدین، صداقت، اهل تلاش بودن، خانواده دار بودن و وظیفه شناس بودن از اونها چشم پوشی کرد مگر اینکه بگویید آن موارد غیر ضروری منجر به اختلاف فرهنگی میشهبین برادر من من کاملا یه فرده مذهبیم خواهرم طلبه است همسرم طلبه است ولی خودم دانشگاهیم و میخوام استاد دانشگاه بشمباتشکر از عنایت و نظرات دوستان.من بعد از یک دعوای سخت و جدی با ایشون کات کردم .البته من قبل ازیشما نباید نگران باشید و این نگرانی شما بی مورداست، با توجه به مطالبی که ذکر کردید، بعید است که به شما جواب منفی یا رد بدهند، فلذا در وهله اول امید و توکلتان به خداوند متعال باشد.ناگفته نماند که،در ازدواج مهم برخوردار بودن طرفین از تناسبهای اصلی، فکری اخلاقی رفتاری و اعتقادی ست که این تناسبهاست که ضامن یک عمر خوشبختی زوجین است، اگر شما با ایشان از این تناسبهای برخوردار باشید، پس مناسب هم هستید و این مساله را خانواده او نیز قبول دارند.اختلاف فرهنگی که دیگه نگو الان تو یه شهر منطقه به منطقه اختلاف فرهنگی وجود داره حالا شمال و جنوب ایران که جای خود داره.خدایا توکل بر تو و لاغیر.موید باشیده خاطر همین خودشون رو توی خونه تخلیه میکنن خیلی پر انرزی هستن تو خوندر بحث خوامن قبلا مشکلم رو تو پست خسته است توصیح داده بودم، چند روز بعد از اون ماجرا ها اوضاع خیلیطعا تحمل کردن این وضعیت بسیار سخته و این خانم برای رهایی از فراقعا به خاطر صبر و محبتی که تا الان داشتین بهتون تبریک میگم. شما بهترین همسر برای شوهرتون هستین. پاداش صبر و محبت شما رو فقط خدا میتونه بده.یه کم دیگه صبر کنید میرید سر خونه زندگی خودتون و مقدار زیادی از این مسائل حل میشه. خدا رو شکر همسرتون هم شخص خوبی هستن و شما رو درک میکنن.شما این نکته رو در نظر بگیرید که مادر شوهرتون چه قدر برای بزرگ کردن شوهر شما زحمت کشیده به خطر همون زحمت ها بهش محبت کنید. مطمعن باشید با صبر و محبت شما، دیگران به مادرشوهرتون برای اصلاح رفتارش فشار میارن.هر چند مشکلاتی مثل خساست سخت حل بشن. این رو هم در نظر بگیرید معمولا هر خانواده ای یه مشکل دارن. یکی داداش معتاده. یکی بد دهن. یکی خسیس. یکی بی ایمان یکی با افاده. یکی بی احساس. یکی اصلا خانواده نداره و .....های شما هم برای خوتون و هم برای آن خانم دردسرساز بشه و بطور کلی روند پیگیری رو تغییر بده.ایشون بعد از اینکه تصمیم جدی برای اقدام به شکایت گرفتند باید یک وکیل بگیرند و حداکثر کمک شما کمک برای انتخاب یک وکیل خوبه.قانون خوب میدونه از اینگونه زنهایی که پشتوانه ندارند و در خانه مورد ظلم واقع میشوند چگونه دفاع کنه قول گرفت بهش فرصت بدم، گفت بیا یه مدت از شما الان تو جو این رابطه هستید و قادر به تصمیم گیری صحیح نیستید بقول یکی از دوستان مسخ شدید.. دختر خوب خواهر من! شمایی که خداباوری شمایی که حلال و حروم سرت میشه یه خواهش ازت دارم میشه یه لحظه خودتو جای همسر اون اقا بذاری ابجی؟ میشه تصور کنی زندگیت یهویی با دوتا بچه ویرون بشه چه حسی بهت دست میده؟میشه با خودت فکر کنی داری چیکار میکنی؟ ابجی جان الان داغی نمیدونی داری چیکار میکنی بذار یه مدت بگذره بخدا قسم به خودت لعنت میفرستی حتی شرمت میاد که بیاد این روزا بیفتی...من همسن شمام بنابراین خوب درکتون میکنم از برخی جهات..اینکه تنهایید و دوست دارید یه همدم داشته باشید یکی که بفهمه شما رو و شما هم بفهمیدش ..دوستتون داشته باشه و دوسشفک میکنه شما میخواین محدودش کنین پس از فردا دمار از روزگارتون درمیاره و به قول معرف به مرگ میگیره که شما به تب راضی بشید چرا؟ چون شما قبلا با حرفاتون بهش این پیام رو دادید که قراره نذارین آب خوش از گلوش پایین بره درحالیکه که همچین قصدی نداشتینباور کنید زنها دنبال سوار شدن رو کول مردها نیستن بیشتر این اختلافات به خاطر اینه که رفتار با همدیگه رو بلد نیستیم شما با خانواده ای که بافرهنگن وصلت کن غمت نباشه هیچکی سوارت نمیشه! فقط اینو بدون زنها به کلمات خیلی حساسن به حرکات خیلی حساسن فقط کافیه احترامشون رو از این دو جهت حفظ کنید و بهشون محبت کنید اون وقت مثل گل واست میشکفن نه اینکه سوارت بشن این کارا مال خانواده های بیفرهنگه اگه چشماتون رو باز کنین خیلی راحت قابل تشخیص هستن اینو بدون زنها با هرکی هم دشمنی کنن با شوهرشون دشمنی نمیکنن مگه ا�
مشاهده پست مشابه :
جهان چهارم.ورودبه پنل مدیریت جهان چهارم .ورودبه چت روم جهان چهارم دیتابیس.دانلود دیتابیس ایرانسل